ایران ؛ درآمدی بر انقلاب اسلامی

وبلاگ فارسی؛ علمی ،آموزشی و تحلیلی؛امکانی برای تعامل بهتر با دانشجویان و جوانان عزیز

ایران ؛ درآمدی بر انقلاب اسلامی

وبلاگ فارسی؛ علمی ،آموزشی و تحلیلی؛امکانی برای تعامل بهتر با دانشجویان و جوانان عزیز

ایران ؛ درآمدی بر انقلاب اسلامی

Islamic Revolution of Iran
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران،
انقلابی که با انگیزه‌ی الهی و وحدت کلمه،
حول محور اسلام ناب محمدی(ص)به‌‌رهبری امام‌خمینی(ره)،
نظام استبدادی را سرنگون و دست استعمارگران را از این کشور کوتاه‌کرد و بیداری اسلامی را به ارمغان آورد.

نویسندگان
«به طور کلى وظایفى بر عهده‌ى ماست؛ هم ما به عنوان دولت و حکومت، هم ما به عنوان یک فرد مسلمان. اما این وظایف یک مبناى فکرى دارد. خصوصیت تفکّر اسلامى و مکتب اسلامى و دینى این است. اگر از این بحث مى‌کنیم که باید آزادى باشد، یا انتخاب و اختیار در جامعه براى مردم وجود داشته باشد، یا هر یک از سیاستهاى عمومى و کلّى را مورد بحث قرار مى‌دهیم، براى هر کدام از اینها مبنایى وجود دارد. اگر از ما بپرسند چرا مردم باید حق رأى داشته باشند، یک استدلال فکرى و منطقى پشت سرش وجود دارد؛ معلوم است چرا. همه‌ى آنچه که در زمینه‌ى برنامه‌ریزیها، خطوط اصلى برنامه‌ها را تشکیل مى‌دهد، یک سر این برنامه‌هاى اصلى وصل است به آبشخور اندیشه‌ى اسلامى، جهان‌بینى اسلامى، تلقّى و برداشت اسلامى؛ که این ایمان ماست، اعتقاد ماست، دین ماست؛ براساس آن برداشت و آن تلقّى است که وظایف خودمان را مشخّص مى‌کنیم و مى‌خواهیم به آنها عمل کنیم. آن مبناى فکرى چیست؟ به طور کوتاه و خلاصه از این‌جا باید شروع کنیم و ببینیم که آن خطوط اصلىِ تلقّى و بینش اسلام از کائنات، از عالم و از انسان چیست. البته این مخصوص اسلام هم نیست. همه‌ى ادیان - اگر تحریف نشده باشند - در مبناى صحیح و ریشه‌ى اصلىِ خودشان همین بینش را دارند. اسلامِ سالم و دست نخورده و متّکى به منابع متقن، در اختیار ماست. بقیه‌ى ادیان ممکن است این خصوصیات را نداشته باشند.

آن مجموعه‌ى معارفى که خطوط اصلى عملکرد و وظایف ما از آنها به دست مى‌آید - یعنى جهان‌بینى و بینش اسلامى - فصول متعدّدى دارد؛ همه هم در عمل و اقدام فرد و دولت داراى تأثیر است؛ که من پنج نقطه‌ى مؤثّرتر و مهمتر را انتخاب کرده‌ام و عرض مى‌کنم.

توحید

از این پنج نقطه، یکى توحید است. توحید، یعنى اعتقاد به این‌که این ترکیب پیچیده‌ى بسیار عجیب و شگفت‌آور و قانونمند کائنات و عالم آفرینش، از کهکشانها و سحابیها و حفره‌هاى عظیم آسمانى و کرات بى‌شمار و میلیونها منظومه‌ى شمسى بگیرید، تا سلول کوچک جزء فلان پیکر، فلان جسم و ترکیب ریز شیمیایى - که آن‌قدر نظم در این ترکیب عظیمِ متنوّع و پیچیده وجود دارد که هزاران قانون از آن استنباط کرده‌اند؛ چون وقتى نظم غیرقابل تخلّف شد، از آن قوانین تکوینى و بى‌تخلّف استفاده مى‌شود - ساخته و پرداخته‌ى یک فکر و اندیشه و تدبیر و قدرت است و تصادفاً به وجود نیامده است. این اعتقاد امرى است که هر ذهن سالم و هر انسان عاقل و صاحب تفکّر و دور از شتابزدگى در فکر یا بى‌حوصلگى در تصمیم‌گیرى یا پیشداورى در قضایا این را قبول مى‌کند. نقطه‌ى بعدى این‌که این فکر و تدبیر و اندیشه و قدرت عظیم و بى‌نهایت و توصیف‌ناپذیرى که این ترکیب عجیب و پیچیده را به وجود آورده، فلان بت ساخته‌ى بشر، یا فلان انسانِ محدودِ مدّعىِ خدایى، یا فلان سمبل و نمادِ افسانه‌اى و اسطوره‌اى نیست؛ بلکه ذات واحد مقتدر لایزالى است که ادیان به او «خدا» مى‌گویند و او را با آثارش مى‌شناسند. بنابراین، هم اثبات این قدرت و اراده و مهندسىِ پشت سر این هندسه‌ى عظیم و پیچیده است؛ هم اثبات این‌که آن مهندس بى‌نظیر و غیرقابل توصیف، این چیزهاى کوچکِ دم‌دستِ بى‌ارزشى که بشر یا خودش مى‌سازد، یا مثل خودش کسى آنها را مى‌سازد، یا از قبیل خودش یک موجود زایل شدنى است، نیست؛ بلکه «هو اللَّه الّذى لا اله الّا هو الملک القدّوس السّلام المؤمن المهیمن العزیز الجبّار المتکبّر سبحان اللَّه عمّا یشرکون».(353)

همه‌ى ادیان در این بخش از جهان‌بینى مشترکند؛ ادیان قدیم، ادیان ابراهیمى، ادیان پیش از ادیان ابراهیمى؛ حتى همین ادیان شرک‌آلود هندى فعلى. اگر کسى وِداها را نگاه کند، عرفان توحیدى خالصى در کلمات وِداها موج مى‌زند که نشان‌دهنده‌ى این است که سرمنشأ، سرمنشأ شفّاف و زلالى بوده است. بنابراین، توحید رکن اصلى بینش و نگاه و تلقّىِ این اسلامى است که ما مى‌خواهیم براساس آن این حکومت و این نظام و این حرکت را راه بیندازیم.

تکریم انسان

رکن دوم، تکریم انسان است؛ یا مى‌توانیم به آن بگوییم انسان محورى. البته انسان محورى در بینش اسلامى، به‌کلّى با اومانیسم اروپاى قرون هجده و نوزده متفاوت است. آن یک چیز دیگر است، این یک چیز دیگر است. آن هم اسمش انسان محورى است؛ اما اینها فقط در اسم شبیه همند. انسان محورىِ اسلام، اساساً اومانیسم اروپایى نیست؛ یک چیز دیگر است. «الم تروا انّ اللَّه سخّر لکم ما فى السّموات و ما فى الأرض».(354) کسى که قرآن و نهج‌البلاغه و آثار دینى را نگاه کند، این تلقّى را به‌خوبى پیدا مى‌کند که از نظر اسلام، تمام این چرخ و فلک آفرینش، بر محور وجود انسان مى‌چرخد. این شد انسان‌محورى. در آیات زیادى هست که خورشید مسخّر شماست، ماه مسخّر شماست، دریا مسخّر شماست؛ اما دو آیه هم در قرآن هست که همین تعبیرى را که گفتم - «سخّر لکم ما فى السّموات و ما فى الارض»؛(355) همه‌ى اینها مسخر شمایند - بیان مى‌کند. مسخّر شمایند، یعنى چه؟ یعنى الان بالفعل شما مسخّر همه‌شان هستید و نمى‌توانید تأثیرى روى آنها بگذارید؛ اما بالقوّه طورى ساخته شده‌اید و عوالم وجود و کائنات به گونه‌اى ساخته شده‌اند که همه مسخّر شمایند. مسخّر یعنى چه؟ یعنى توى مشت شمایند و شما مى‌توانید از همه‌ى آنها به بهترین نحو استفاده کنید. این نشان دهنده‌ى آن است که این موجودى که خدا آسمان و زمین و ستاره و شمس و قمر را مسخّر او مى‌کند، از نظر آفرینش الهى بسیار باید عزیز باشد. همین عزیز بودن هم تصریح شده است: «و لقد کرّمنا بنى‌آدم».(356) این «کرّمنا بنى‌آدم» - بنى‌آدم را تکریم کردیم - تکریمى است که هم شامل مرحله‌ى تشریع و هم شامل مرحله‌ى تکوین است؛ تکریم تکوینى و تکریم تشریعى با آن چیزهایى که در حکومت اسلامى و در نظام اسلامى براى انسان معین شده؛ یعنى پایه‌ها کاملاً پایه‌هاى انسانى است.

تداوم حیات بعد از مرگ

سومین نقطه‌ى اصلى و اساسى در جهان‌بینى اسلامى، مسأله‌ى تداوم حیاتِ بعد از مرگ است؛ یعنى زندگى با مردن تمام نمى‌شود. در اسلام و البته در همه‌ى ادیان الهى - این معنا هم جزو اصول جهان‌بینى است و تأثیر دارد. همان‌طور که گفتم، تمام این اصول جهان‌بینى، در تنظیم روابط زندگى و در تنظیم پایه‌هاى حکومت اسلامى و اداره‌ى جامعه و اداره‌ى عالم مؤثّر است. بعد از مرگ، ما وارد مرحله‌ى جدیدى مى‌شویم. این‌طور نیست که انسان نابود شود؛ از جوى جَستن و رفتن به یک مرحله‌ى دیگر است؛ و بعد در آن مرحله، مسأله‌ى حساب و کتاب و قیامت و این چیزهاست.

از استعداد بى‌پایان انسان در دارا بودن تمام چیزهایى که براى تعالى کامل انسان لازم است:

چهارمین نقطه‌ى اصلى این جهان‌بینى، عبارت است از استعداد بى‌پایان انسان در دارا بودن تمام چیزهایى که براى تعالى کامل انسان لازم است. انسان استعداد دارد که تا آخرین نقطه‌ى تعالى حیاتِ ممکنات بالا برود؛ اما بقیه‌ى موجودات این امکان را ندارند. در آیه‌ى شریفه‌ى «لقد خلقنا الأنسان فى احسن تقویم»(357)، «احسن تقویم» معنایش این نیست که ما جسم انسان را طورى آفریده‌ایم که مثلاً سرش با دستش با چشمش با تنش تناسب دارد؛ این‌که مخصوص انسان نیست؛ هر حیوانى نیز همین‌طور است. در بهترین تقویم، یعنى در بهترین اندازه‌گیرى انسان را آفریده‌ایم؛ یعنى آن اندازه‌گیرى‌اى است که رشد او دیگر نهایت و اندازه‌اى ندارد؛ تا آن‌جایى مى‌رود که در عالم وجود، سقفى بالاتر از آن نیست؛ یعنى مى‌تواند از فرشتگان و از موجودات عالى و از همه‌ى اینها بالاتر برود. اگر بشر بخواهد این سیر را داشته باشد، جز با استفاده از امکانات عالم ماده ممکن نیست. این هم جزو مسلّمات است؛ لذا مى‌گوید «خلق لکم ما فى‌الأرض جمیعا».(358) بنابراین سیر تعالى و تکاملى انسان در خلأ نیست؛ با استفاده‌ى از استعدادهاى ماده است؛ بنابراین با هم سیر مى‌کنند؛ یعنى شکوفایى انسان، همراه با شکوفایى عالمِ ماده و عالمِ طبیعت است؛ این در شکوفایى او اثر مى‌گذارد، او در شکوفایى این اثر مى‌گذارد و پیشرفتهاى شگفت‌آور را به وجود مى‌آورد.

جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است:

آخرین نقطه‌اى که در این زمینه از بینش اسلامى عرض مى‌کنم، این است که از نظر اسلام و بینش اسلامى، جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است؛ این بروبرگرد هم ندارد. همان‌طور که یک بار به اشاره گفتم - و الان هم جز به اشاره نمى‌توانم بگویم، چون مجال تفصیل نیست - همه‌ى انبیا و اولیا آمده‌اند تا انسان را به آن بزرگراه اصلى‌اى سوق دهند که وقتى وارد آن شد، بدون هیچ‌گونه مانعى تمام استعدادهایش مى‌تواند بُروز کند. انبیا و اولیا این مردم گمگشته را مرتّب از این کوه و کمر و دشتها و کویرها و جنگلها به سمت این راه اصلى سوق دادند و هدایت کردند. هنوز بشریّت به نقطه‌ى شروع آن صراط مستقیم نرسیده است؛ آن در زمان ولى‌عصر ارواحنافداه محقّق خواهد شد؛ لیکن همه‌ى این تلاشها اصلاً براساس این بینش است که نهایت این عالم، نهایت غلبه‌ى صلاح است؛ ممکن است زودتر بشود، ممکن است دیرتر بشود؛ اما بروبرگرد ندارد. قطعاً این‌طورى است که در نهایت، صلاح بر فساد غلبه خواهد کرد؛ قواى خیر بر قواى شر غلبه مى‌کنند. این هم یک نقطه از نقاط جهان‌بینى اسلامى است که در آن هیچ‌گونه تردیدى نیست.»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی